پنجاهوششم: داستان رستم و اکوان دیو Podcast: Play in new window | Download | EmbedSubscribe: RSS راهبری نوشته Previous Previous post: پنجاهوپنجم: داستان نبرد رستم و پولادوندNext Next post: پنجاهوهفتم: شروع داستان بیژن و منیژه 3 Comments بهرام ۲۴ اسفند , ۱۳۹۷ at پاسخ سلام و درود بر استاد عزیز امیدواریم سال جدید برای شما وخانواده محترم سرشار از شادی وسلامتی وبرکت باشد پیشاپیش عید شماهم مبارک الهام ۲ فروردین , ۱۳۹۸ at پاسخ عه؟!!! افراسیاب که فرار کرد اینجا چیکار میکنه؟ در کل دم شما گرم. دور هم جمع میشیم سر شاهنامه بحثمون میشه، خوشم میآد. ولی این داستان به بقیه ماجرا نمیچسبه چرا؟ بیشتر جا و روحیه افراسیاب نمیشینه تو داستان. نه؟ admin نویسنده نوشته ۸ فروردین , ۱۳۹۸ at پاسخ بله این داستان پیوند منطقی محکمی با داستان قبلی ندارد. دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *دیدگاه * نام * ایمیل * وب سایت مرا از دیدگاههای پس از این با رایانامه آگاه کن. مرا از نوشتههای تازه با رایانامه آگاه کن. Δ
بهرام ۲۴ اسفند , ۱۳۹۷ at پاسخ سلام و درود بر استاد عزیز امیدواریم سال جدید برای شما وخانواده محترم سرشار از شادی وسلامتی وبرکت باشد پیشاپیش عید شماهم مبارک
الهام ۲ فروردین , ۱۳۹۸ at پاسخ عه؟!!! افراسیاب که فرار کرد اینجا چیکار میکنه؟ در کل دم شما گرم. دور هم جمع میشیم سر شاهنامه بحثمون میشه، خوشم میآد. ولی این داستان به بقیه ماجرا نمیچسبه چرا؟ بیشتر جا و روحیه افراسیاب نمیشینه تو داستان. نه؟
سلام و درود بر استاد عزیز
امیدواریم سال جدید برای شما وخانواده محترم سرشار از شادی وسلامتی وبرکت باشد پیشاپیش عید شماهم مبارک
عه؟!!!
افراسیاب که فرار کرد اینجا چیکار میکنه؟
در کل دم شما گرم. دور هم جمع میشیم سر شاهنامه بحثمون میشه، خوشم میآد.
ولی این داستان به بقیه ماجرا نمیچسبه چرا؟
بیشتر جا و روحیه افراسیاب نمیشینه تو داستان.
نه؟
بله این داستان پیوند منطقی محکمی با داستان قبلی ندارد.